درس 11 فارسی پایه نهم زن پارسا
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
درس 11 فارسی پایه نهم زن پارسا
نوشته شده در جمعه 24 بهمن 1399
بازدید : 47
نویسنده : مهندس مهدی مجیدی فر

 به نام جان آفرین         

 سلام.بچه ها ، روزهایتان به نیکی و سلامتی.

درس 11  زن پارسا

معنای لغت ها

جامه : لباس  //    پارسا : با تقوا   //  عیال : همسر  //  مخلوق : بندگان   //  سیده : سرور  //   شفاعت : خواهشگری   //  قحطی : خشکسالی

متفرّق : پراکنده  // درم : پول ،درهم  // مشقّت : سختی  // غریب : ناآشنا  // رضا : خشنودی  // مقرّبان : نزدیکان  // صومعه : عبادتگاه

ابلیس : شیطان // زَهره : جرأت  // طرّار : دزد  //  خواجه : صاحب

 

معنی عبارت ها و آرایه ها :

بند اول درس :

در وجود آمد : به دنیا آمد  //  پدر او را سه دختر بود : پدر او سه دختر داشت  //  باز آمد : برگشت //

 **این دختر سیده ای است که هفتاد هزارامت من در شفاعت او خواهند بود . //  این دختر بزرگی است که هفتاد هزار نفر ازپیروان من با خواهش او مورد بخشش الهی قرار می گیرند.

نکته : نمونه نوع فعل ها : کرده بود =ماضی بعید // خفته اند = ماضی نقلی //  برخاست = گذشتۀ ساده // خواهند بود = آینده // نبود = ماضی ساده

هفتاد هزار امت = صفت شمارشی  // این دختر = صفت اشاره

** بند دوم درس:

 روی بر خاک نهاد : صورتش را روی زمین قرار داد ( راز و نیاز کرد) کنایه

آوازی شنید که (غم مخور، فردا جاهیت خواهد بود؛ چنا ن که مقرّبان آسمان به تو نازند): صدایی شنید که (ناراحت نباش در آینده آن چنان مقامی به دست می آوری که نزدیکان خدا به تو افتخار می کنند )

نکته : ت در جاهیت : متمم  // در جملۀ بعدی فعل های داشتی ، کردی ، بودی: ماضی استمرای قدیم( به جای «می» در اول، به آخر فعل «ی» اضافه می کردند.

شبی خواجه از خواب درآمد: خواجه از خواب بیدار شد.

می‌گفت « الهی ، تو می‌دانی که هوای دل من در موافقت فرمان توست و روشنایی چشم من در خدمت درگاه تو. اگر کار به دست من استی ، یک ساعت از خدمتت نیاسودمی . امّا تو مرا زیر دست مخلوق کرده ای . به خدمت تو ، از آن ، دیر می‌آیم».

معنی : پروردگارا ، تو آگاهی ،علاقۀ قلبی من این است که از دستور تو پیروی کنم و خدمت به درگاه تو برای من مثل نور چشم است اگر اختیار در دست من بود لحظه ای از خدمت کردن به تو غفلت نمی کردم. اما تو مرا مطیع و زیر دست آفریدۀ خود قرار دادی به این علت دیر به خدمت می رسم.

نکته ها : الهی: منادی  //   نیاسودمی :  نمی آسودم ماضی استمراری

بند آخر درس:

راه ندید . چادر بر جای نهاد . بعد از آن ، راه باز یافت . هم چنین تا هفت نوبت .

راه خروج را پیدا نکرد . چادر را سر جایش گذاشت . بعد از آن ، راه خروج را پیدا کرد. تا هفت بار این کار را انجام داد.

باز یافت : ماضی ساده  //  هفت نوبت // ترکیب وصفی ، صفت شمارشی

از گوشه‌ی صومعه آواز درآمد که ای مرد ، خود را رنجه مدار که او چند سال است تا به ما دل سپرده است . ابلیس ، زهره ندارد که گرد او گردد. دزد را کی زهره‌ی آن بود که گرد چادر او گردد ؟ تو خود را مرنجان ای طرّار ! که اگر یک دوست خفته است دوست دیگر بیدار است.

 تذکره الاولیا ، عطار نیشابوری

از گوشه عبادتگاه صدای بلندی به گوش رسید که ای مرد ، خود را خسته و ناراحت نکن ، زیرا ، او چند سال است که عاشق و شیفته ما  شده است. شیطان ، جرئت ندارد که نزدیک او ( مزاحم او ) شود. دزد هرگز نمی‌تواند که به او نزدیک شود و آسیب برساند . ای دزد ، تو خودت را آزار نده ، زیرا اگر دوست ما ( رابعه ) خواب است ، خداوند بیدار است و از او محافظت می‌کند .

درآمد : ماضی ساده  //  دل سپردن : کنایه از علاقمند شدن  خفته و بیدار : تضاد

در عبارت آخر دوست در جملۀ اول منظور رابعه است و در جملۀ دوم خدا.

دزد را کی زهرۀ آن بود ..............؟ پرسش انکاری

تذکر : نکتۀ زبانی این درس مربوط به فعل هاست که قبلا فرستاده شد.

 تمرین :

  1. انواع فعل های ماضی را در این درس پیدا کنید و بنویسید.

 2- آثار عطار نیشابوری را بنویسید

روان خوانی

لغت های درس:

قافله :کاروان    //  ملحق : پیوستن //   پندار : گمان  //  زیستن : زندگی کردن //   جاودانگی : ابدی //  حیات معمول : زندگی عادی  //

نظاره : تماشا  // ققنوس وار : مانند ققنوس // مظهر : نشانه  // ناگزیر: ناچار  //  شط : رود  // قامت : قد  // مقر :پایگاه //  اصحاب : یاران

تداعی : به یاد آوردن  // منتهی : پایان   // عشّاق : عاشقان  // انباشته : جمع شده  // معارج : نردبان ها  //  فراز : بالا // رزم آوران : جنگجویان

سلاله: برگزیده

آرایه ها  و نکته های مهم درس:

جسم شهر = تشخیص جنگ آتش را برجسم افکنده = تشخیص

کشتی ها به گل نشست = اغراق

رودخانه نظاره کرد = تشخیص // به گل نشستن = کنایه  ازمتوقف شدن

ققنوس وار : تشبیه

شهر در پناه شهداست = یعنی شهیدان شهر را حفظ کرده اند

خرمشهر شقایقی خون رنگ است که داغ جنگ بر سینه دارد.

 آرایه ها = تشبیه خرمشهر مانند شقایقی       داغ جنگ بر سینه داشتن = کنایه از درد و رنج

                     موفق و پیروز باشید.




:: موضوعات مرتبط: فارسی , ,
:: برچسب‌ها: فارسی نهم , درس11 ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: